اخبار نفت: غسان توینی (۱۹۲۶ - ۲۰۱۲) مدیر مسؤول روزنامهٔ لبنانی «النهار» بود که بعد از درگذشت پدرش، یکی از ارکان روزنامهنگاری در لبنان و جهان عرب محسوب میشد. او بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۹ سردبیری روزنامهٔ پرتیراژ «النهار» لبنان را که پدرش سال ۱۹۳۳ تأسیس کرده بود بر عهده داشت. به او لقب «ابرمرد روزنامهنگاری عربی» را دادهاند. توینی علاوه بر روزنامهنگاری و نویسندگی، فعالیتهای سیاسی را هم تجربه کرد و چند بار به عنوان نمایندهٔ مردم به پارلمان لبنان راه یافت، در چند کابینه هم وزیر شد و مدتی هم به عنوان سفیر لبنان در ایالات متحده و نماینده لبنان در سازمان ملل مشغول خدمت بود. او دارای لیسانس فلسفه از دانشگاه آمریکایی بیروت و فوقلیسانس علوم سیاسی از دانشگاه هاروارد بود. توینی در سال 1351 به دعوت سناتور مسعودی مدیر موسسه اطلاعات به ایران آمد و با شاه و نخست وزیر دیدار کرد و یک هفته بعد مقالهای درباره ایران در روزنامه النهار منتشر کرد که مورد توجه رسانههای دیگر هم قرار گرفت و آسوشیتدپرس نیز آن را مخابره کرد. بخشهایی از مقاله او را که حال و هوای ایران در نیم قرن پیش را نشان میدهد، بخوانید:
در ایران هنگام گفتگو با مردم، بحث سیاسی، جای خود را به بررسی امور اقتصادی می دهد. همه از اقتصاد صحبت میکنند و در همه جا مساله درآمد ملی و درآمد سرانه مطرح است. وقتی ایرانیان از این که ژاپن منطقه شدهاند سخن میگویند انسان احساس میکند که شرق دیگر چون گذشته نیست، یا دستکم همه جای شرق دیگر یکسان نیست. کلمه مترقی از جنبه اقتصادی و اجتماعی معنی و مفهوم خاصی دارد که از معنی سیاسی و ایدئولوژی بسیار دور است. در ایران انسان مشاهده میکند این کشور که با غرب رابطهای محکم دارد، چگونه در عین حال با مسکو، پکن و ژاپن و دیگر کشورهای خاوری روابط نزدیک و حسنهای پیدا کرده است.
اساس مقایسه جهانی تغییر یافته و مسائلی مانند گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار نمیگیرند. در جهان امروز 100 میلیون عرب در برابر تهدید ایران بطور معکوس قرار گرفتهاند. تهدید ایران، یک تهدید تاریخی نیست بلکه تهدید آینده است که میتواند نتایج مثبت و پربهره ای به بار آورد. ایران پیمان بغداد قدیم و پیمان سنتو را کنار زده و به سوی دشمن قدیمی خود شوروی، دست دوستی دراز کرده است. از سویی دیگر برای یافتن دوستان تازه تا چین هم رفته است. بدین ترتیب ایران نمونه جدیدی از سیاست خارجی آزاد و مستقل و دور از پیمانها و دسته بندیها را در برابر ما قرار داده است. اکنون اعراب باید به این موضوع فکر کنند که آیا می توان از این روش استفاده کرد و آیا می توان منافع را بر احساسات ترجیح داد و استفاده از عقل و خرد را بهتر از اعلان و شعار دانست؟
ایرانی که ثروت نفتیاش بیش از هر یک از کشورهای عربی است ثروت خود را در راه سیاسی به کار نگرفته تا اقتصادش عقب بماند. ایران ثروت خود (نفت) را یکی از آثار باستانی نشمرده تا برای باقی ماندن آن در زیر زمین افتخار کند . ایران از علم، ایدئولوژی و تمدن امروز در اقتصاد، اجتماع و سپس سیاست استفاده کرد و در اینجاست که میبینیم برای پا گذاردن به هزاره سوم آماده شده است. قبل از اینکه جهان از نفت روی برگرداند و روزی فرا رسد که ما برابر نفت، گریان بایستیم و بر عدم استفاده از آن اشک حسرت بریزیم آیا نباید به ایران تاسی جست و از روش آن کشور در بهره برداری از نفت پیروی کنیم؟ اعراب اگر در راه پیشرفت و آینده، ایران را تنها بگذارند نتیجتا در جهانی که خود باید رهبر آن باشند پشت سر ایران قرار خواهند گرفت. حال، وظیفه ماست که گفتگویی عاقلانه و در سطح مترقی انجام دهیم و با عدد و رقم سخن بگوییم چون در ایران از عدد و رقم و پیشرفت سخن میگویند.
چگونه میتوان در قلب آسیا کشوری متمدن ساخت؟ چگونه میتوان در خاورزمین، جامعهای صنعتی ساخت که تمدن در آن به صورت یک طبقه سودجو که با رنج و ستم ملت زندگی میکند نباشد؟ آن ایران است که به این سوال با عدد و رقم پاسخ میدهد چراکه در آن کشور همه جا از صنعت و کشاورزی سخن به می آید و اعداد و ارقامی که نشاندهنده پیشرفت ملی و فردی است انسان را به شگفتی وا میدارد. این است ایران، کشوری که بر اثار باستانی خود یک جامعه صنعتی و مرفه بنا نهاده و از پیشرفت خود فقط با عدد و رقم سخن میگوید.