در هفتههای اخير که شاهد افزايش مصرف گاز در کشور بوديم همچون گذشته، بار ديگر انگشت اتهام به سمت مردم نشانه گرفته شد و مردم متهم اصلی مصرف گاز معرفی شدند. در اين ميان مقايسههايی هم بين مصرف گاز ايران با کشورهايی همچون چين يا قاره اروپا هم انجام شد بدون اينکه مبنای صحيحی داشته باشد.
در اين که مصرف گاز در کشور ما بهينه نيست ترديدی نيست اما چرا همواره مردم به عنوان متهم اصلی افزايش مصرف معرفي می شوند؟ اگرچه بخش اعظم گاز توليدی در ايران صرف مصرف خانگی می شود و فرهنگ مصرف گاز در بين اغلب مردم در ايران به دليل عدم فرهنگسازی صحيح و پايين بودن قيمت گاز، فرهنگ درستی نيست اما اين همه ماجرا نيست.
بخش مهمی از هدررفت انرژی و بويژه گاز در خانهها به دليل عدم رعايت اصول ساختمانسازی، عدم بهينهسازی موتورخانهها و همچنين پايين بودن راندمان بخاریهای ساخت داخل است که مردم چارهای جز استفاده از آن ندارند. از سوی ديگر بازدهی مصرف انرژی در نيروگاهها و صنايع بسيار پايينتر از استاندارد جهانی است و بخش مهمي از گاز از اين طريق هدر می رود. به اين آمار بايد هدررفت گاز از طريق فلرينگ در ميادين نفت و گاز را هم اضافه کرد که سالانه ۱۴ ميليارد دلار برآورد مي شود و ايران از اين نظر در دنيا چهارم است.
محمود خاقاني، مديرکل پيشين امور خزر و آسياي ميانه وزارت نفت ايران در گفتگو با خبرآنلاين گفته:« مشکل اصلي ما اين است که ما در صنعت گاز و نفت نتوانستهايم فناوريهاي جديد را بکار گيريم، علاوه بر اينکه ميزان هدر رفتن گاز در سيستم گازرساني ما به اندازه مصرف يک سال ترکيه است. دولت سيزدهم بدون سر و صدا بهاي انرژي مصرفي براي مصرفکننده را افزايش داده است اما اين موضوع کماکان باعث نشدهاست مصرفکننده کم مصرف کند، چراکه به طور کلي سيستم مصرفي ما نه تنها در بخش خانگي بلکه در بخش صنايع از راندمان خوبي برخوردار نيست؛ يک متر مکعب گاز زماني که به نيروگاه ما وارد ميشود ۳ کيلووات ساعت برق توليد مي کند اما در ترکيه يک متر مکعب گاز ۵ تا ۶ کيلووات ساعت برق توليد میکند. شما انتظار داريد مصرفکننده مصرف خود را کاهش دهد اما نميگوييد چطور اينکار را انجام دهد؛ سيستم که مصرف کننده به واسطه آن خود را گرم میکند و يا خوراک میپزد انرژی زياد مصرف میکند.»
در اين ميان دولتمردان به جای يافتن راههای اصلی بهينهسازی مصرف و همچنين يافتن راهکارهایی براي افزايش توليد و جلوگيری از افت فشار و کاهش توليد گاز در ميادين در حال توليد، صرفا به مقايسههای اشتباه که پايه صحيحی ندارد روی میآورند.
مثلا میگویند مصرف گاز ايران به اندازه چين است! درحالیکه تنوع منابع انرژی در چين بسيار بيشتر از ايران است و سهم گاز در انرژی مصرفي چين، تنها ۸.۶ درصد است درحاليکه اين رقم در ايران بالاي ۷۱ درصد است. بخش مهم انرژي مصرفی چين از ذغالسنگ و نفت تامين میشود، نه گاز!
همچنين برخی مسئولان يا نمايندگان مجلس مدعی شده بودند که مصرف گاز در ايران بيشتر از اروپا است! اين آمار هم عجيب است چراکه بر اساس آخرين گزارش شرکت بريتيش پتروليوم ميزان مصرف گاز طبيعي ايران در سال ۲۰۲۱ ميلادي ۲۴۱.۱ ميليارد مترمکعب و مصرف گاز طبيعي در تمام کشورهاي عضو «اتحاديه اروپا» ۳۹۷.۱ ميليارد مترمکعب بوده است. ضمن اين که بايد توجه داشت اولا ميزان برودت هوا در اغلب کشورهای اروپایی بسيار بيشتر از ايران است که نياز به گرمايش را افزايش میدهد و ثانيا سهم غالب انرژی در اغلب کشورهای اروپايی، گاز نيست. سهم برق، انرژیهای تجديدپذير و انرژی هستهای در اغلب کشورهای اروپايی برای تامين انرژی بيشتر از گاز است و حتی بخش اعظم برق توليدی در اروپا، حاصل نيروگاههای گازی نيست.
از همه اين موارد گذشته، بايد در نظر داشت که ايران دارای دومين ذخاير غنی گاز جهان است اما اروپا چنين منابعی در اختيار ندارد و ۹۰ درصد گاز موردنياز خود را از طريق واردات تامين میکند! در چنين شرايطی مقايسه مصرف گاز ايران با کشورهای ديگر، تنها يک پوشش براي پنهان کردن سوءمديريتي است که در بهينهسازی مصرف و جلوگيري از افت توليد گاز در کشور جريان دارد.
* حمیدرضا شکوهی