هفته گذشته ترافیک شدیدی در رایزنی های بین المللی و دیپلماسی در سطح جهانی در جریان بود. اجلاس گروه هفت، بلافاصله برگزاری اجلاس ناتو و نشست سران کشورهای حوزه دریای خزر اوج فعالیت های دیپلماتیک کشورهای مختلف برای بررسی وضعیت جدید ژِئوپلیک جهان و جایگاه خود در این عرصه بود. اما رویدادی که به شایستگی مورد توجه و تحلیل قرار نگرفت، ادامه مذاکرات هسته ای ایران در قطر بود...
هفته گذشته ترافیک شدیدی در رایزنی های بین المللی و دیپلماسی در سطح جهانی در جریان بود. اجلاس گروه هفت، بلافاصله برگزاری اجلاس ناتو و نشست سران کشورهای حوزه دریای خزر اوج فعالیت های دیپلماتیک کشورهای مختلف برای بررسی وضعیت جدید ژِئوپلیک جهان و جایگاه خود در این عرصه بود. اما رویدادی که به شایستگی مورد توجه و تحلیل قرار نگرفت، ادامه مذاکرات هسته ای ایران در قطر بود: مذاکرات غیر مستقیم ایران و امریکا با وساطت "انریکه مورا". اما چرا "قطر" محل ادامه گفت و گوهاست و نقش این کشور که تا پیش از این به عنوان کشور "دوست" ایران تلقی می شد و در شرایط کنونی به یک "میانجی رسمی" ارتقا پیدا کرده است، کاملا از نگاه و توجه ها دور مانده است.
تا پیش از این عمان این نقش کلیدی را ایفا می کرد. کشوری که به دلیل رابطه نزدیک با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به نوعی سوییس منطقه محسوب می شود.
اما داستان قطر بسیار متفاوت است. این کشور پس از محاصره تاریخی سال2017 توسط چهار كشور عربي با محوريت عربستان و امارات متحده به شدت به ایران نزدیک شد و ازآن پس ایران روابط خود را در تمامی سطوح با قطر گسترش داد.
از اين رو، فارغ از نتیجه نه چندان مثبت مذاکرات دو روزه مذکور که پس از وقفه ای چند ماهه طبیعی به نظر مي رسد آنچه مهم و قابل تامل است نقش قطر در ادامه گفتگوهاست؛ نقشي كه از منظر کمبود انرژی، قيمت هاي حامل ها و بحران اوكراين مي تواند نقش كليدي تلقي شود.
تروئیکای گازی و نظم جدید ژئوپلتیک
ميانجي گري قطر در كنار بيانيه سران کشورهای هفت در برلین كه متفقاً اظهار داستند: نفت ایران باید به بازار بازگردد تا ثبات منطقی بر روند قیمت ها حكفرما شود در کنار دو عامل جغرافيا و منابع طبيعي، می تواند ترکیب و درك جديدي از ژئوپلتيك باشد و مشخصا فرصتی است برای ایران تا از طريق انرژي و منابع گاز طبيعي نقش جديد و موثرتري در ساختار نظام بين الملل ايفا كند.
از سوی دیگر طی سفر ماه گذشته امیر قطر به اروپا و مذاکرات فشرده با سران کشورهای اروپایی او بر تامین گاز مورد نیاز کشورهای اروپایی به منظور کنترل روند قیمت این حامل انرژی تاکید کرد.اگر از این منظر جایگاه قطر را به عنوان میزبان مذاکرات هسته ای در نظر بگیریم، می توانیم با قرار دادن قطعات پازل در کنار یکدیگر، نقش مهم قطر را در به ثمر نشستن این گفتگوها باز تعريف کنیم.
اما اين بار منابع مشترك گازي پارس جنوبي در تركيب با جغرافياي ايران مي تواند درك جديد ژئوپلتيك را شامل شود. بدین ترتیب که صادرات گاز طبیعی قطر به صورت ال ان جی به اروپا، می تواند از طریق زیر ساخت های موجود در ایران به سمت اروپا ارسال شود.
بر اساس اظهارات معاون وزیر نفت در امور گاز «سال گذشته 269 میلیارد متر مکعب گاز تحویل خطوط لوله سراسری شد و 250 میلیارد متر مکعب نیز مصرف این حامل انرژی برآورد شده است.» فارغ از اینکه چرا باید تراز تولید و مصرف گاز کشور به این شکل باشد که مشخصا به علت عدم اجرای صحیح سیاست های بهینه سازی مصرف سوخت در کشور است (در مطلبی دیگر به آن خواهیم پرداحت) اما آنچه اکنون به عنوان فرصتی راهبردی برای کشور محسوب می شود؛ استفاده از جغرافیای ایران بعنوان ترانزیت و سوآپ گاز به سوی اروپاست.
ایران سال گذشته تنها 17 میلیارد متر مکعب صادرات در کارنامه خود ثبت کرد که با توجه به تقاضای بالای سایر کشورها و به ویژه اروپا مقدار قابل ملاحظه ای نیست.
قطر مرز زمینی برای ارسال گاز از طریق خط لوله ندارد و پروژه های دریایی انتقال نیز از یک سو زمان بر و از سوی دیگر فقط به سمت شرق امکانپذیر است. این در حالی است با وجود خط لوله سراسری انتقال گاز در ایران ، هزینه تولید" ال ان جی" ، انتقال و در نهایت تبدیل مجدد به گاز در پایانه های دریافتی کاملا حذف می شود و نتیجه آنکه سود قابل ملاحظه ای برای طرفین به ارمغان خواهد آورد.
ایران همواره در سوآپ انرژی چه نفت و یا گاز به لحاظ موقعیت برتر ژِئوپلتیک امتیاز بزرگی بر دیگر کشورها دارد. اولین اقدام ایران برای انتقال نفت کشورهای آذربایجان و قزاقستان در دوره اول وزارت بیژن زنگنه رقم خورد و اصلاحات فنی در دو پالایشگاه تهران و تبریز به منظور افزایش توان دریافت نفت خام این دو کشور و تحویل ما به ازای آن از پایانه های جنوبی صورت گرفت که متاسفانه به دلایل کاملا نامشخصی در دوران ریاست جمهوری "محمود احمدی نژاد" متوقف و پرونده اختلافات آن نیز به دادگاه بین المللی رفت.
در پروژه دیگر، ایران به عنوان بهترین مسیر احداث خط لوله نفت خام باکو - تفلیس - جیهان شناخت شد، که متاسفانه به دلیل ضعف دیپلماسی انرژی مسئولین وقت ناکام ماند. بنابراین به درستی در می یابیم که اگر این خط لوله تا به امروز احداث شده بود، ایران می توانست در مذاکرات خود با همسایگان شمال غربی خود دست بالا و برنده باشد.
اما اکنون در بحرانی ترین شرایط ژئوپلتیک جهانی، ایران می تواند از فرصت به دست آمده نهایت بهره را ببرد و در کنار توافقات هسته ای،دستکم سوآپ گاز قطر را به اروپا کلید بزند.
درک مسؤولان کشور از ملاحظات جغرافیایی و اهمیت ژئوپلتیک کشور می تواند مسیر آینده گاز طبیعی جهان را دستخوش تحولات اساسی کرده و منافع بلند مدتی را متوجه ایران کند.
فرصت هایی که طی دو دهه گذشته به دلیل " ضعف دیپلماسی انرژی " و عدم اجرایی کردن پروژه های "سوآپ" موضع بالای دیپلماسی را در برابر همسایگان شمالی از دست دادیم، حال با" سواپ گاز قطر "می توانیم در میان و دراز مدت موضع مناسب و در خور با همسایگان جنوبی خود داشته باشیم.
ایران دروازه انرژی اروپا
از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تغییراتی بنیادینی در روسیه و سیستم اقتصادی – سیاسی این کشور به وقوع پیوست. این مساله در کنار پس زمینه پویا و متغیر پس از دوره جنگ سرد، نقش روسیه و جایگاه آن در نظام بین الملل، به دلیل دارا بودن منابع گازی اول جهان را کاملا منحصر کرده است.
روسیه در طول دهه 90 وارد تغییرات بنیادینی در شرایط سیاسی و اقتصادی شد و با تجربه بحران های اقتصادی متعدد پس از فروپاشی" اتحاد جماهیر شوروی" خود را دوباره بازیافت.
در این میان، ایالات متحده درصدد گسترش حوزه نفوذ خود به فضای پساشوروی بود و همین راهبرد ، به طور کل به میزان قابل توجهی بر نگرش روسیه نسبت به انگیزه های غربی، اثر گذاشت.
در عین حال روسیه با ورود جدید به جامعه جهانی در حالی که حیات اقتصادی و اعتبار جهانی خویش را در حال احیاء بود ، شاهد ازدست رفتن حوزه نفوذ خود، اعتبار و در بدترین شکل، بی اعتنایی از سوی کشورهای دوست بود.
روسیه به دلیل تحریم نمی تواند حجم عظیمی از گاز خود را تا پایان سال جاری به اروپا صادر کند و دراین میان قطر همین گاز را به پیچیده ترین شکل و هزینه ای گزاف به صورت" ال ان جی" به اروپا ارسال می کند. از سوی دیگر ایران از طریق شبکه سراسری ارسال گاز و ترکیه دروازه اروپا است و می تواند در مدت زمان کوتاه آن را توسعه بخشد. روسیه، قطر و ایران سه ضلع مثلثی هستند که در صورت رسیدن به تفاهمی سازنده، می توانند انقلابی در جریان صادرات گاز جهان ایجاد کنند.
(در سال 2004 سهم اتحادیه اروپا از نفت روسیه 36 درصد، از گاز طبیعی 29 درصد و از زغال سنگ 8 درصد بود. در سال 2019 برپایه اعلام شرکت گازپروم روسیه سهم گاز وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه 43 درصد تخمین زده شد. این جهش قابل ملاحظه که به حدود 168 میلیارد مترمکعب در سال 2019 برآورد شد، متاثر از تصمیم های بلندپروازانه ولاديمير ژوتين بود).
بحران اوكراين در كمتر از چهار ماه چنان روند جريان انرژي در جهان را تحت تاثير قرار داد كه كمتر كارشناسي تصور آن را مي كرد. با احتساب بحران شکل گرفته فعلی و اینکه نظم ژئوپلتیک جهان دچار تغییرات گسترده و البته زیربنایی شده است، طراحی جریان های جدید انرژی که بتواند منافع کشورهای منطقه دارای منابع گاز طبیعی را لحاظ کند، بسیار ضروری است.
حدود 60 درصد از ذخایر گاز طبیعی که معادل 105 تریلیون متر مکعب است، در حوزه ایران، روسیه و قطر است. از این منظر طراحی طرحی مناسب که علاوه بر تثبیت روند جریان انرژی و قیمت ها ، منافع تمامی کشورهای درگیر را تامین کند، کاملا ضروری به نظر می رسد.
از این رو با توجه به منابع گازی پارس جنوبی و زیرساخت های موجود در ایران با رایزنی سه کشور می توان راه حلی مناسب برای این مهم یافت.
اکنون قطر به عنوان میزبان مذاکرات هسته ای این توانایی را دارد تا بستری مشابه برای تثبیت جریان انرژی با همکاری ایران و روسیه ایجاد کند. زمان آن است که تمایلات و سیاست های منطقه ای در بستر ژئواستراتژیک و در قالبی از همکارهای متقابل کشورهای ذینفع را در مفهوم ژئوپلتیک تعریف گردد.
این نظم جدید علاوه بر ایجاد ثبات در منطقه می تواند تولید کنندگان اصلی گاز طبیعی را در کنار هم با منافع مشترک قرار دهد. شاید این بار "تروئیکای گازی" با اهداف مشخص و بلند مدت بتواند طراحی آینده انرژی را ترسیم نماید.
احمد جزایری/عصر ایران