وزیر نفت از زمانی که روی کارآمده، بارها اعلام کرده که در طول هشت سال به حداقل ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت نفت نیاز داریم.
اخبار نفت: وزیر نفت از زمانی که روی کارآمده، بارها اعلام کرده که در طول هشت سال به حداقل ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت نفت نیاز داریم. این که از ابتدا برآوردی نسبت به میزان نیاز مالی صنعت نفت صورت گرفته، امری مثبت است. اما اکنون که تقریبا یک سال از روی کار آمدن دولت رئیسی سپری شده، پرسش این است که چه نقشه راهی برای تامین این میزان سرمایه گذاری تدوین و تعریف شده است؟
جذب ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در صنعت نفت در هشت سال، به معنای جذب حداقل بیست میلیارد دلار سرمایه در هر سال است. آنچه تاکنون در صنعت نفت شاهد بوده ایم، غالبا امضای تفاهمنامه بوده، و نه قرارداد. طبیعتا امضای تفاهمنامه چهل میلیارد دلاری با گازپروم روسیه، که حتی طرف روسی از بیان عدد و رقم طفره رفته تا نشان دهد چندان به این ارقام نباید دل خوش کرد، یا امضای تفاهمنامه های چندین میلیارد دلاری برای احداث پالایشگاه و پتروپالایشگاه، نمی تواند تاثیری در نیل به هدف تحقق سرمایه گذاری ۱۶۰ میلیارد دلاری در هشت سال داشته باشد.
از سوی دیگر، صنعت نفت نیازمند انعقاد قرارداد – و نه تفاهمنامه – برای سرمایه گذاری هدفمند در زیرساختهای توسعه ای صنعت نفت است تا این سرمایه ها در حوزه هایی جذب شود که تاثیر بیشتری در تحقق برنامه ها و اهداف صنعت نفت مطابق با چشم اندازهای تعیین شده در افزایش تولید باشد. طبعا جذب سرمایه و فناوری برای توسعه فاز یازده میدان گازی پارس جنوبی و توسعه فناوری برای جلوگیری از افت فشار در پارس جنوبی، یا افزایش ضریب برداشت از میادین نفتی مشترک یا تعیین تکلیف توسعه میادین نفتی، اولویت بیشتری دارد. صرفنظر از این که آن میزان از سرمایه موردنیاز اعلام شده از سوی وزیر نفت برای توسعه صنعت نفت، از کجا باید تامین شود و آیا منابع داخلی امکان پوشش این هزینه ها را دارند یا خیر، نکته مهمتری که لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که جذب سرمایه در برخی حوزه های نیازمند تکنولوژی جدید در صنعت نفت، بدون جذب فناوری چندان نمی تواند به تحقق اهداف توسعه ای صنعت کمک کند. مشکل پارس جنوبی یا غرب کارون، صرفا سرمایه نیست، بلکه تکنولوژی هم هست.
وزارت نفت باید اعلام کند چه راهکارهایی برای تامین سرمایه موردنیاز برای توسعه صنعت نفت دارد و برای تعیین این راهکارها، دو سناریوی مشخص تعریف کند؛ بدین گونه که در صورت رفع تحریم چه چشم اندازی برای تامین این سرمایه وجود دارد و در صورت عدم رفع تحریم، تامین این میزان سرمایه از منابع داخلی چگونه امکانپذیر است؟ از سوی دیگر باید مشخص شود در صورت عدم لغو تحریم، علاوه بر سرمایه، فناوری های موردنیاز را چگونه می تواند تامین کند؟
با کلی گویی و انتظار کشیدن و البته امضای تفاهمنامه های فاقد ضمانت اجرایی، سرمایه موردنیاز صنعت نفت تامین نمی شود و با همین دست فرمان، سه سال بعدی این دولت هم همانند یک سال گذشته سپری می شود و هیچ اتفاق قابل ذکری رخ نخواهد داد. وزارت نفت سناریوی تامین ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه را باید تبیین کند تا حداقل، چشم انداز روشنتری برای مسیر حرکت، ایجاد شود.